زهرا فرود: "غلامرضا موسوی" از تهیه کنندگان پرسابقه و موفق عرصه سینما است که در سالهای فعالیت خود در این عرصه فیلم های مطرحی چون" جنگ نفتکشها "، "قرمز"، " گل یخ "، "من مادر هستم" و "بغض "را تهیه نموده و "قصیده گاو سفید" ساخته بهتاش صناعی ها در سال 1398 که موسوی تهیه کنندگی آن را برعهده داشت در اسفند سال ۱۳۹۹ در بخش مسابقه اصلی جشنواره فیلم برلین که در قالب برنامههای آنلاین ویژه فعالان صنعت سینما برگزار شد حضور یافت. غلامرضا موسوی که هم اکنون رئیس هیئت مدیره اتحادیه صنف تهیه کنندگان است می گوید :سینمای ایران برای حفظ جایگاه خود نیازمند همت و همیّت همه جانبه و تولید آثار مردمپسند است.
" غلامرضا موسوی" به خبرنگار دیباچه گفت: اینکه برخی از فعالان عرصه سینما دَم از شبیه بودن آثار سینمای کشور به سینمای هالیوود و آن سوی مرز میزنند مگر از نوع و شیوه زندگی مردم کشور در آپارتمان ها خبر ندارند؟ همانطور که ما تلویزیون می بینیم آنان نیز می بینند، همانگونه که مردمان آن سوی مرز و کشورهای مختلف مسابقات فوتبال برگزار میکنند و از تماشای آن به وجد میآیند کشور ما نیز این چنین است البته جامعه و به تَبَع آن سینمای کشور به لحاظ مسائل اخلاقی و محتوایی تمایزاتی با سینمای سایر کشورها دارد اما در زمینه تفاوت های محتوایی می توان مدعی شد آثار خارجی و داخلی آن چنان تفاوت های چشمگیری نسبت به یکدیگر ندارند چرا که هر دو با توجه به ساختار های اخلاقی و استانداردهای خود ،موضوعات برآمده از بَطن جامعه و معضلات روزمره در جهت سرگرمی مخاطبان پیش می روند.
او افزود: قابل تصور نیست که از سینما انتظارات متفاوتی مطرح شود چون وقتی بپذیریم که این عرصه از هنر در درجه اول جنبه سرگرمی دارد و مقوله پرورش وهدایت مسائل فرهنگی و هنری جامعه در درجه و لایه ای پایین تر از جنبه سرگرمی آن قرار می گیرد آنگاه متقاعد خواهیم شد تماشاچی به سالنهای سینما قدم نمی گذارد تا وعظ بشنود ویا نصیحت هایی که از تلویزیون هم قابل دیدن و شنیدن هستند از سینما طلب کند ازاین رو سرگرم کردن مخاطب دغدغه اصلی سینمای این روزهاست و القای موضوعات فرهنگی ،فکری و محتوایی به ترتیب در اولویت های دیگر این رسانه قرار می گیرند.
تهیهکننده فیلمهایی "چون مصائب دوشیزه"، " تارا "، "چهارشنبه خون به پا می شود" و "حوالی اتوبان" بیان کرد: موفقیت سینما در برابر شبکه های نمایش خانگی و پلتفرمها زمانی شکل خواهد گرفت که ،مردم پسند باشد و بر اساس خواسته های مخاطب در جهت تولید آثار فاخر و ماندگار پیش برود به گونهای که جامعه به خوبی بتواند تفاوت این عرصه را با تلویزیون و دیگر رسانهها حس و لمس کند پس نیاز است آثار نمایشی درسینما از چنان جذابیتی برخوردار باشند که بتوانند به راحتی مخاطب را برای تماشای اثر به سالن های سینما سوق دهند و اورا برای تهیه بلیت ترغیب و متقاعد کنند بنابراین جذابیت اساس حفظ جایگاه سینما است.
« موسوی » پیرامون اقتباس در آثار سینمایی گفت :بهرهگیری از مقوله اقتباس همیشه و در همه جای دنیا در ساخت آثار نمایشی امری مثبت و قابل تأمل بوده و هست و با این که ما به لحاظ برخورداری از کتاب و رمان های ادبی، بسیار غنی هستیم اما برخی از آنان به دلایل مختلف از جمله هزینه بر بودن، امکان تبدیل شدن به اثر نمایشی را ندارند ولی هستند نوشته ها و رمان های ادبی که بتوان به آنها در جهت تولیدات نمایشی استناد نمود وبه عنوان گامی موثر در راستای تعالی سینما برشمرد.
او ادامه داد: عدم فیلمنامههای مطلوب است که زمینه بهره گیری از اقتباس را در بستر تولیدات نمایشی به ویژه در سینما محدود و کم رنگ نموده در صورتیکه فیلمنامه نویسان با مراجعه به کتابها و رمانهای غنی ادبی میتوانند محدوده قلمشان را در زمینه نگارش فیلمنامه فراختر حرکت دهند البته بنیاد سینمایی فارابی در این زمینه کتابهای ادبی بسیاری را خریداری نموده تا فعالان عرصه ساخت آثار و فیلمنامهنویسان نمایشی بتوانند با استناد به آنها زمینه فعالیت هایشان را متعالی تر کنند و ناگفته نماند که استفاده از امر اقتباس در حوزه فیلمسازی زمانی مطلوب خواهد بود که بتواند جذابیت های جدید در راستای روایت ها و قصه ها به سینما وارد کند و به دنبال آن مخاطبان نیز این فرصت را بیابند تا کارهای نو و بهتری را به تماشا بنشینند.
"غلامرضا موسوی" در پاسخ به این سوال که چرا سینمای ایران به لحاظ ژانر وحشت در مضیقه است اظهارداشت: سانسور و زدن برچسب خشونت به این گونه نمایشی از موانع تولید اثر در این سبک و سیاق هستند در صورتیکه نه تنها ژانر وحشت خشونت نیست بلکه به نوبه خود سبکی قابل تامل و مخاطب پسند نیز به شمار میآید اما علیرغم موانعی که وجود دارد، محدود نمودن سازندگان آثار و حتی نویسندگان این ژانر باعث شده که کمتر کسی از فعالان عرصه نمایشی ریسک کند و به سراغ این ژانر برود چون هیچ امیدی نیست که بتوان برای ساخت آثاری در ژانر وحشت پروانه نمایش دریافت نمود و "پارک وی" نمونهای از اثری در این ژانر است که به کارگردانی "فریدون جیرانی "آن را در سال ۱۳۸۵ تهیه نمودم ولی در مسیر دریافت پروانه نمایش و همچنین اکران آن با مسائل بسیاری مواجه شدیم در صورتیکه که این اثربه لحاظ ساختار از سکانس و پلان های لطیف تری نسبت به گونه وحشت برخوردار بود.
او در پایان گفت : سینما هنر گرانی است که در شرایط کنونی حداقل ۴ تا ۶ میلیارد تومان کف هزینه تولید یک اثر نمایشی را به خود اختصاص میدهد بنابراین برگشت سرمایه، داشتن گیشه خوب و به طور کل مباحث اقتصادی از دغدغه هایی است که به ویژه این روزها متحمل فعالان عرصه فیلمسازی شده به طوریکه در سینمای سایر کشورها مراکز مختلفی وجود دارند که به طور همزمان با پرداخت هزینه و پرداخت هایی مطلوب از تولید آثار نمایشی حمایت می کنند ، اما سینمای کشورمان از چنین ویژگی هایی محروم است و تهیه کننده بخش خصوصی معمولاً باید روی پای خود ویا سرمایهگذارانی که احتمالاً وجود داشته باشند بایستد بنابراین عرصه فرهنگ و هنر در راستای پیش رفت وتعالی نیازمند تمهیداتی در راستای تامین هزینه های تولیدی خواهد بود۰